قدر مادر دان......

                           

پسر رو قدر مادر دان که دایم
کشد رنج پسر بیچاره مادر

برو بیش از پدر خواهش که خواهد
تو را بیش از پدر بیچاره مادر

زجان محبوب تر دارش که دارد
زجان محبوب تر بیچاره مادر

از این پهلو به آن پهلو نغلتد
شب از بیم خطر بیچاره مادر

نگهداری کند نه ماه و نه روز
تو را چون جان به بر بیچاره مادر

به وقت زادن تو مرگ خود را
بگیرد در نظر بیچاره مادر

بشوید کهنه و آراید او را
چو کمتر کارگر بیچاره مادر

تموز و دی تو را ساعت به ساعت
نماید خشک و تر بیچاره مادر

اگر یک عطسه آید از دماغت
پرد هوشش زسر بیچاره مادر

اگر یک سرفه بی جا نمایی
خورد خون جگر بیچاره مادر

برای این که شب راحت  بخوابی
نخوابد تا سحر بیچاره مادر

دو سال از گریه روز و شب تو
نداند خواب و خور بیچاره مادر

چو دندان آوری رنجور گردی
کشد رنج دگر بیچاره مادر

سپس چون پا گرفتی ، تا نیافتی
خورد غم بیشتر بیچاره مادر

تو تا یک مختصر جانی بگیری
کند جان مختصر بیچاره مادر

به مکتب چون روی تا  باز گردی
بود چشمش به در بیچاره مادر

وگر یک ربع ساعت دیر آیی
شود از خود به در  بیچاره مادر

نبیند  هیچکس  زحمت به دنیا
ز مادر بیشتر بیچاره مادر

تمام حا صلش از زحمت این است
که دارد یک پسر بیچاره مادر....♡

 


مادر قسم به تو که تویی نور کردگار
یزدان تو را ز نور وفا آفریده است
نازم به آن شکوه و به آن عزت و مقام
جنت به زیر پای تو خوش آرمیده است

 

چشم من بیا من رو یاری بکن...
گونه‌هام خشکیده شد کاری بکن...
غیر گریه مگه کاری می‌شه کرد...
کاری از ما نمیاد زاری بکن...
اون که رفته دیگه هیچوقت نمیاد...
تا قیامت دل من گریه می‌خواد...
 .
 
 مادر.....گریه

زن ....جنس عجیبی ست!

 

 چشم هایش را که می بندی, دیدِ دلش بیشتر...

 

 دلش را که میشکنی, باران لطافت از چشم هایش سرازیر...ا

 

 انگار درست شده تا...روی عشق را کم کند!

مادر، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا.
آن‌گاه که مادر، گهواره را تکان می‌دهد ، عرش خدا به لرزه درمی‌آید.
و همه‌ی فرشتگان سکوت می‌کنند تا زیباترین سمفونیِ هستی را بشنوند:
(لالایی مادر)

سه چیز در دنیا زیباترینند:

مادرم.......................................♡

انعکاس تصویرش در آیینه...........................♡

و سایه اش........................................................♡

 

وقتی به جای کلاغ در آن بازی کودکانه، گفتم: مامان پـر،

خندیدی و گفتی: «من که پر ندارم»

بزرگتر که شدم فهمیدم، تو هم پر داشتی ...

به یاد مادرهای عزیزی که دیگه پیشمون نیستن ...

اتفاق هایی است که حسرت آن...

تاهمیشه باقی میماند مثل یک بار دیگ....

بوسیدن دست های مادر....


 

ﺑﺴﻠﺎﻣﺘﯽ ﻣﺎﺩﺭ....
ﺧﻤﯿﺪﻩ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﯼ ﺩﻧﯿﺎ.....

 

آه مادر! گر بخواهم بنویسم ز تو و پاکی و مهر
باید اینکه بنویسم دو سه دیوان غزل. پس چه بهتر
سخن خویش به پایان ببرم ای همه هستی من
مادر من به حقیقت سوگند که نهال عشق تو را
در زمین دل خود کاشته ام. مادرم دیرزمانی است
که من " دوستت داشته ام". 

"تقدیم به مقام مادر"

 

مادرعزیزم: تو ای یارم......تو ای مونس غم خوارم.....به نام نامی مادر همیشه دوستت دارم

 

مادر را نه میتوان تکرار کرد و نه تکراری.........

ب سلامتی تمام مادر ها.......

 

 

مادر بودن سخت ترین و پرمشقت ترین کار دنیا است که

تا آخر عمر هم بازنشستگی ندارد

و تنها حقوقی که بابت آن طلب میکند اندکی عشق است،

مادرم تو را عاشقانه دوست دارم

و با تمام وجودم به تو عشق می ورزم...

مادر تنها کسيست که ميتوان "دوستت دارم"‌هايش رااا باور کرد حتي اگر نگويد...

هميشه مادر را به مداد تشبيه ميکردم که با هر بار تراشيده شدن، کوچک و کوچک تر ميشود…

مادر دوستت دارم وتا ابد به تو محتاجم...

وهمین لحظه این قدر اشک برای ریختن دارم که موهایت تر شود..

خودم را از تو دور کرده ام،با این وجود توجه وعشق تو هنوز در دلم برپاست...

تو مامن وسرپناه من هستی...

که مرا از گزندها وآسیب ها حفظ می کنی...

من از دیوارها می گذرم وپرواز می کنم...

و تمام کارهایی را که باید،انجام می دهم تا در پناه تو باشم...

شاید من یاغی وسرکش باشم...

اما می دانم حتی زمینی که بر روی آن ایستاده ام از عشق تو سرشار است...

من منتظر لبخند درخشان وپرغرور تو هستم،مادر...

لبخندی که هر گره ای را باز می کند....

برای تمام لحظاتی که به خاطر من رنج کشیده ای متا سفم...

اما بعد از طوفان های کوچک...

این آرامش است که پا برجا خواهد ماند...

مادر تنها کسيست که ميتوان "دوستت دارم"‌هايش رااا باور کرد حتي اگر نگويد...

 

 

مادر، دوست دارم چون کبوتری بر پنجره قلبت بنشینم و بال فروتنی بر زمین بیفکنم. دوست دارم که زلال کلامم را از مروارید ادب و مهر پر سازم و بر دل خسته ات ببارم. دوست دارم که دست به دعا بردارم و خدا را به آیات خودش بخوانم که «پروردگار من، پدر و مادرم را مورد لطف خود قرار ده، چنان که آنان در کودکی مرا پروراندند.»

 

 

قربون صدقه اش بروید....باهاش مدارا کنید....برایش مادری کنید...

 

گاهی هم برای مادر مادری کنید....

 

تعداد صفحات : 4
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد